خانواده ایرانی در اروپا

... مادرشون از ایران اومده و حوصله‌اش سر میره. دختره به خواهرش میزنگه و میگه امروز با مامان بریم پیتزا بخوریم. خواهرش میگه فردا بریم! میگه نه - فردا شوهرم هست و نمیشه - خلاصه همه با بچه‌هاشون میرن رستوران! 

  

وقتی من میپرسم  که چرا صبر نکردید که با شوهرش برید - میگه آخه اون پیتزا دوست نداره و دیگه وفت نمیکنیم و ...! انگار رستوران دیگه‌ای تو این شهر پیدا نمیشه و ...  

عجبا که اون خواهرش هم به نامزدش نگفت که بیاد و ... و  عجیبتر اینکه بچه‌های هیچکدوم از این خانوما نگفتند که بابامون کجاست! 

  

من تو این فکرم که: این بچه‌ها که روابط خانوادگی رو اینجوری یاد میگیرند تنظیم رابطه‌شان با همسران آینده‌‌شان  چگونه خواهد بود؟

  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد