وقتی که میگی من هیچ عیب و ایرادی ندارم و ...، اونوقته که نه تنها با من، که با خودت هم صادق نیستی!
... و اونوقته که نه تنها خودت رو، که این رابطه و من را به لجن میکشی!
مگه نه اینکه هر چیز که یک جا بماند میگندد؟
وقتی که میگی هروقت فکر کردی من باهات صادق هستم، اونوقت بیا (با توجه به اینکه میدانی منظور من صداقت صددرصد و به آن سمت پیش رفتن است)، نه تنها پای مرا میبری که مرا ناامید میکنی.
... و این تو نیستی که همه اینها را میگوئی، که این غرورت است! همان غروری که باعث شد شیطان به انسان سجده نکند و تسلیمش نشود و همین باعث شد که از درگاه خدا اخراج شود و دشمن خلق و خالق شود.
نمیدانم این کلمه مرتیکه از کجا در فرهنگ فارسی آمده، ولی میتواند همه این معانی و مفاهیم را داشته باشد:
بههرحال من این نام را برای این وبلاگم برگزیدم و شما و هرکسی این حق را دارد که بنا بر ذهنیت خودش و نوشتههای من این ؛مرتیکه؛ را چگونه ببیند و برای خودش تفسیر و حلاجی کند.
از نعمت تفسیر و حلاجی خودتان، در بخش نظرات ما (من و دیگر خوانندگان) را، محروم نفرمائید.
هرچه از دوست رسد نیکوست (چه مثبت و چه منفی).