... مادرشون از ایران اومده و حوصلهاش سر میره. دختره به خواهرش میزنگه و میگه امروز با مامان بریم پیتزا بخوریم. خواهرش میگه فردا بریم! میگه نه - فردا شوهرم هست و نمیشه - خلاصه همه با بچههاشون میرن رستوران!
وقتی من میپرسم که چرا صبر نکردید که با شوهرش برید - میگه آخه اون پیتزا دوست نداره و دیگه وفت نمیکنیم و ...! انگار رستوران دیگهای تو این شهر پیدا نمیشه و ...
عجبا که اون خواهرش هم به نامزدش نگفت که بیاد و ... و عجیبتر اینکه بچههای هیچکدوم از این خانوما نگفتند که بابامون کجاست!
من تو این فکرم که: این بچهها که روابط خانوادگی رو اینجوری یاد میگیرند تنظیم رابطهشان با همسران آیندهشان چگونه خواهد بود؟
نمیدانم این کلمه مرتیکه از کجا در فرهنگ فارسی آمده، ولی میتواند همه این معانی و مفاهیم را داشته باشد:
بههرحال من این نام را برای این وبلاگم برگزیدم و شما و هرکسی این حق را دارد که بنا بر ذهنیت خودش و نوشتههای من این ؛مرتیکه؛ را چگونه ببیند و برای خودش تفسیر و حلاجی کند.
از نعمت تفسیر و حلاجی خودتان، در بخش نظرات ما (من و دیگر خوانندگان) را، محروم نفرمائید.
هرچه از دوست رسد نیکوست (چه مثبت و چه منفی).