هم‌سر یا هم‌ناف؟

یک مهمانی زنانه بود که خانمها مردها رو به حیاط تبعید کرده بودند تا راحت بتوانند حرفهای درگوشی را بی پروا بزنند! 

البته که مردها هم حرفهای درگوشی داشتند! مردی داشت با افتخار از شاهکارهای سکسولوژی خودش تعریف میکرد که پریدم وسط حرفش و گفتم اینها را به زنت هم گفته‌ای؟ یکدفعه این آقا دو تا شاخ درآورد و همانطور که گاو به گاوبازها حمله میکند بمن خروشید که مگه بچه شده‌ای؟ مگه خودت از این کارها نمیکردی و ... 

 

اینجا بود که فهمیدم یارو بعداز بیست و هفت سال زندگی مشترک هنوز معنی همسر بودن را نفهمیده و زوجش را برای هم‌ناف بودن و یا کمی پائین‌تر از ناف میخواسته است! و از طرف دیگر با مردی که فقط چهار بار دیده و در مجموع شاید دوازده ساعت در مهمانیها با او بوده، خیلی صمیمی‌تر از زوجه‌ بیست و هفت ساله‌اش می‌باشد. 

 

نکته دیگر اینکه موضوعی که در محفل مردان (مردان مانند خودش) مایه غرور و افتخار است، میتواند در محفل زنان و زوجه‌اش مایه شرم و دردسرآور باشد. 

 

خدا بداد من و خانواده‌ام برسد با این دوستان خانوادگی! 

من هیچ عیب و ایرادی ندارم و کامل هستم

وقتی که میگی من هیچ عیب و ایرادی ندارم و ...، اونوقته که نه تنها با من، که با خودت هم صادق نیستی! 

... و اونوقته که نه تنها خودت رو، که این رابطه و من را به لجن میکشی! 

مگه نه اینکه هر چیز که یک جا بماند میگندد؟ 

 

وقتی که میگی هروقت فکر کردی من باهات صادق هستم، اونوقت بیا (با توجه به اینکه میدانی منظور من صداقت صددرصد و به آن سمت پیش رفتن است)، نه تنها پای مرا میبری که مرا ناامید میکنی. 

 

... و این تو نیستی که همه اینها را میگوئی، که این غرورت است! همان غروری که باعث شد شیطان به انسان سجده نکند و تسلیمش نشود و همین باعث شد که از درگاه خدا اخراج شود و دشمن خلق و خالق شود.

 

خانواده ایرانی در اروپا

... مادرشون از ایران اومده و حوصله‌اش سر میره. دختره به خواهرش میزنگه و میگه امروز با مامان بریم پیتزا بخوریم. خواهرش میگه فردا بریم! میگه نه - فردا شوهرم هست و نمیشه - خلاصه همه با بچه‌هاشون میرن رستوران! 

  

وقتی من میپرسم  که چرا صبر نکردید که با شوهرش برید - میگه آخه اون پیتزا دوست نداره و دیگه وفت نمیکنیم و ...! انگار رستوران دیگه‌ای تو این شهر پیدا نمیشه و ...  

عجبا که اون خواهرش هم به نامزدش نگفت که بیاد و ... و  عجیبتر اینکه بچه‌های هیچکدوم از این خانوما نگفتند که بابامون کجاست! 

  

من تو این فکرم که: این بچه‌ها که روابط خانوادگی رو اینجوری یاد میگیرند تنظیم رابطه‌شان با همسران آینده‌‌شان  چگونه خواهد بود؟

  

مرتیکه یا مردیکه ...

نمیدانم این کلمه مرتیکه از کجا  در فرهنگ فارسی آمده، ولی میتواند همه این معانی و مفاهیم را داشته باشد:  

  • مردی که در اثر فشار روزگار، اشخاص مختلف و یا فردی تیکه تیکه و لت و پار شده باشد. 
  • مردی که ... (هر چیزی و هر مطلبی میتوان بجای سه نقطه نوشت). 
  • مردی که نامرد است و فقط تکه و ذره‌ای و یا نشان و اسمی از مردی و مردانگی دارد. 
  • مرد تیکه ( مردی که تیکه با حالی است و ...) 
  • مفهوم اهانت آمیز و مرسوم رایج در جامعه امروزی. (مردیکه الدنگ ...) 

به‌هر‌حال من این نام را برای این وبلاگم برگزیدم و شما و هرکسی این حق را دارد که بنا بر ذهنیت خودش و نوشته‌های من این ؛مرتیکه؛ را چگونه ببیند و برای خودش تفسیر و حلاجی کند. 

  

از نعمت تفسیر و حلاجی خودتان، در بخش نظرات ما (من و دیگر خوانندگان) را، محروم نفرمائید. 

هرچه از دوست رسد نیکوست (چه مثبت و چه منفی).